سید محسن میرشمسی در فیسبوک نوشت:
دوستی حکایتی را تعریف میکرد که یک جوانِ خودپهلوانپنداری بود که هر وقت به خارج از خانه میرفت، از دیگران کتک میخورد و هر زمان به خانه برمیگشت، به جبرانِ کتکی که نوشِ جان کرده بود، مادرش را به بادِ کتک میگرفت!
این حکایت، وصفِ حال این روزها نیز هست!
حسن روحانی دیشب دوباره به منتقدانش تاخت. هنوز سه چهار روز از این صحبتِ رهبری که جوانانِ حزباللهی و انقلابی را به اسمِ افراطی نکوبید، نگذشته است که روحانی شب گذشته یک بار دیگر منتقدان خود را عدهای افراطی خواند و برای آنها خط و نشان کشید.
روحانی دیگر بار ثابت کرد که شخصیتی شجاع، مقتدر، باشهامت و جسور است اما نه در ستیز با دشمن بلکه در تقابل با دوست!
روحانی به همان اندازه که در خارج اقتدارپذیر است، در داخل اقتدارطلب است! او ضعف در مقابلِ قدرتهای خارجی را با قدرتنمایی برای منتقدان داخلی جبران میکند.
روحانی شدیدترین تهدیداتِ مقاماتِ خارجی به ویژه آمریکایی را یا بیپاسخ میگذارد یا با رقّت پاسخ میدهد اما با تندترین واکنشها به مواجهه با کوچکترین انتقادات داخلی برمیخیزد.
او اوباما را که تهدید و تحقیر ایران یک آن از زبانش نمیافتد، بسیار مؤدب و باهوش توصیف میکند اما منتقدان داخلی خود را با انواع و اقسامِ القابِ توهینآمیز مینوازد!
روحانی در خارج، هر حرفی را نمیزند و دیگران را هم از بیانِ هر حرفی منع میکند اما در داخل، هرچه دلش میخواهد، به منتقدان میگوید!
روحانی دو چهره دارد؛ یک چهره مهربان و یک چهره عصبانی؛ مهربانی برای خارجیها و عصبانیت برای داخلیها!