پایگاه خبری تحلیلی رسا

اولین رسـانه مستقـل خبــری،تحلیـلی منطقه

پایگاه خبری تحلیلی رسا

اولین رسـانه مستقـل خبــری،تحلیـلی منطقه

سید محسن میرشمسی در فیسبوک نوشت:

دوستی حکایتی را تعریف می‌کرد که یک جوانِ خودپهلوان‌پنداری بود که هر وقت به خارج از خانه می‌رفت، از دیگران کتک می‌خورد و هر زمان به خانه برمی‌گشت، به جبرانِ کتکی که نوشِ جان کرده بود، مادرش را به بادِ کتک می‌گرفت!

این حکایت، وصفِ حال این روزها نیز هست!

حسن روحانی‬ دیشب دوباره به منتقدانش تاخت. هنوز سه چهار روز از این صحبتِ ‫‏رهبری‬ که جوانانِ حزب‌اللهی و انقلابی را به اسمِ ‫‏افراطی‬ نکوبید، نگذشته است که ‫‏روحانی‬ شب گذشته یک بار دیگر منتقدان خود را عده‌ای افراطی خواند و برای آنها خط و نشان کشید.

آیه 1 سوره حمد رو ما هر روز چند بار نماز و گاهی چند مرتبه در گفتارهای روزمره خودمان می گیم شاید بهتر باشد که در مورد این آیه با عظمت چند نکته ادبی آشنا بشیم:
معنی "الحمد" : حمد یعنی ستایش بر کار نیک از قبیل هر نعمتی یا غیر از آن البته همرا با محبت و بزرگ شمردن، حمد رو زمانی می گویم که خوبی های محمود رو یاد آوری می کنیم حالا چه این خوبی ها دلالت بر صفت های درونی مانند علم، صبر، رحمت، و غیره و یا دلالت برصفت های برونی مانند بخشش، بزرگ داشتن و غیره دارد. و همچنین ما فقط زمانی کسی را حمد می کنیم که زنده وعاقل باشد.
اما مدح اینگونه نیست مدح رو مرده، غیر عاقل، و حتی چیزهایی جامد رو مدح می کنیم. مدح رو حالا قبل از نیکی و بعد آن هم انجام می دهیم اما حمد رو فقط بعد از نیکی آن.
ممکن ما کسی رو مدح کنیم اما کار نیکی رو انجام نداده باشد.
حالا ما خدا رو حمد می کنیم به خاطر همه کارهای نیک، صفات ارزشمند، بخشش های انجام داده، اما اگه مدح می کردیم اینگونه نبود. لذا واژه ی "حمد" از واژ ه ی " مدح" اولی است.

قرآن کریم در سوره سبا آیه 13 می‌فرماید: «و قلیل من عبادی الشکور» بندگانی که سپاسگزار نعمت خدایند تعدادشان کم است.
در قرآن مجید درچند مورد شکر وکفر با هم آمده و در مقابل هم قرارگرفته است. مانند آیه 40 درسوره النمل «لیبلونی اشکرام اکفر» برای اینکه مرا امتحان کنند، آیا من سپاسگزار نعمت حق هستم؟ یا اینکه نعمت او را کفران می‌کنم؟
شکر اظهارنعمت حق وکفر انکار آن است. شاکر کسی است که نعمت حق متعال را ظاهر می‌سازد، و از آن سپاسگزاری می‌کند و کافر کسی است که نعمت حق متعال را انکار می‌کند و آن را ناچیز می‌شمارد.
شاکر از روی نعمت‌های حق متعال پرده برمی‌دارد. کافر به روی نعمت‌ها پرده می‌کشد.
علت اینکه بر پیروان مذاهب مختلف غیراسلام هم کافر می‌گویند همین است که آنها ستر حق و نعمت حق نموده و در مقام انکار آن هستند. آری حقیقت شکر اعتراف به نعمت پروردگار متعال است.
حضرت داود عرض می‌کند پروردگارا! چگونه من شکرگزار تو باشم، شکر نعمتی است که خود مستلزم شکر دیگری است، جواب می‌رسد: ای داود! وقتی فهمیدی آنچه نعمت دردست داری از من است، حق نعمت مرا به جای آورده‌ای. 1
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
1- مقامات معنوی، محسن بینا، ج 2، ص48


«زندگی قرآنی» داشتن چگونه ممکن است؟ آیا زندگی ما قرآنی است؟ آیا با قرآن زندگی کردن سبک و شیوه‌ی زندگی ماست؟! آیا قرآن برای زندگی کردن راهکار و برنامه دارد؟!...

قرآن

آیا زندگی ما قرآنی است؟

قرآن کتاب آسمانی و دستور جامعه دین اسلام است که کار خود را که هدایت به مستقیم‌ترین و استوارترین آیین و دین است به خوبی انجام داده است و از نظر اعتقاد و اخلاق و برنامه‌های عملی کم‌ترین کوتاهی نکرده است و همه چیز را به طور روشن بیان نموده است.

اما آیا ما نیز به عنوان یک امت اسلامی و به عنوان یک مسلمان به وظیفه‌ی خود عمل کرده و خود را تابع و پیرو قرآن نموده‌ایم؟! قرآن از ما خواسته تمام شئون زندگی خود را از حیث اعتقاد و اخلاق و عمل با آیات شریفه‌اش منطبق سازیم و اگر چنین نکنیم نسبت به قرآن جفاکار شده‌ایم!

زندگی قرآنی یعنی چه؟!

اگر آیات قرآن را خوب بخوانیم و سوره‌های آن را حفظ کنیم و حتی تفاسیر را به خوبی بدانیم و بتوانیم برای دیگران بیان کنیم، باز هم نمی‌توانیم ادّعا کنیم که زندگی ما قرآنی شده است. البته همه این کارها خوب است امّا همه‌ این‌ها فقط مقدماتی هستند برای آغاز یک زندگی قرآنی وگرنه حفظ و خواندن و قرائت و تفسیر قرآن همگی نمی‌توانند هدف واقع شوند بلکه خودشان مقدمات زنگی قرآنی داشتن است. زندگی قرآنی داشتن یعنی یک آیه از قرآن گرفتن و یک گوشه از زندگی را با آن آیه تطبیق دادن و ساختن! در این صورت است که زندگی قرآنی می‌شود و ارزشمند نزد خداوند متعال وگرنه حفظ کردن تمام آیات قرآن و یا نیکو و با قرائت و صوت خواندن همه‌ سوره‌های قرآن بدون انطباق اخلاقی و عقیدتی و عملی آیات با زندگی، ارزشی ندارد!

فقیه شدن از نظر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) همان است که انسان به وظیفه‌ی خود در دین آشنا شود و بر طبق آن عمل نماید، هر چند عملش منحصر به چیز آیه از قرآن باشد! و در این صورت است که زندگی قرآنی برای انسان معنا پیدا می‌کند!