بر خلاف آنچه بسیاری تصور میکنند، این دوره از انتخابات مجلس، بنا بر اطلاعات بدست آمده، اسلام آباد غرب را به کانون رایزنی ها و لابی گری های سیاسی تبدیـل کرده است. هر آنچه را شما این روزها در فضای سیاسی کشور مشاهده می کنید در مقیاس کوچکتری در این شهرستان نیز می توانید ببینید؛ از می آیم، نمی آیم های انتخاباتی گرفته تا ارزیابی اوضاع، بزرگنمایی کاندیدا و تبدیل او به مرد بحرانها! از تکیه بر نظرسنجی ها و برگزاری جلسات مخفیانه جهت تقویت جبهه های خودی و جلوگیری از نفوذ حریف گرفته تا تخریب حریف و تطمیع اقشار مختلف مردم!
اما آنچه امسال تب انتخابات مجلس را در اسلام آباد غرب زیاد کرده، نارضایتی عمومی از نماینده فعلی و وضعیت منطقه است؛ نماینده ای که می گوید فعالیت های ما به نسبت نماینده های قبل کم نظیر بوده است ولی در عین حال تا کنون درباره هیچکدام از فعالیت های خود با مردم به گفتگو ننشسته است و می طلبد که حاج علی جلیلیان گزارش عملکردی شفاف و کامل را در جهت آگاه سازی افکار عمومی حوزه انتخابیه خود منتشر نماید.
این روزها ابهامات زیادی حول نماینده فعلی مطرح می شود که عدم پاسخگویی آنها به مردم و طفره رفتن از روشنگری درباره پاره ای از مسایل سبب شده تا سوء ظن نسبت به آنها زیاد شده و عده زیادی تصمیم ورود به کارزار انتخابات بگیرند. طرفداران نماینده فعلی هم می گویند آنها بهترین و پاک ترین هستند و هر کس دیگری بیاید نمی تواند به اندازه آنها کارآیی داشته باشد.
در هر صورت ...
صبح جمعه هفتم اسفند ماه هزار و سیصد و نود و چهار انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار خواهد شد . مجموعه اتفاقات ایام تبلیغات و قبلتر از آن،همانند دوره های قبل و قبل تر، برای جامعه ی مانند جامعه امروز ما، آنقدر عجیب و تا حدی دردناک است،که تاخیر در پرداختن به آنها جایز نیست. زیرا عنصر زمـان مـی تواند باعث فراموشی وقایعی شــود که چنان که اشاره شد از فرط دهشتناک بودن، مو به تــن سیخ می کند.
جامعه ی حدود بیست نفری کاندیداهای مجلس شورای اسلامی در اسلام آباد غرب، علی القاعده دارای کف تحصیلات کارشناسی ارشد و به طور میانگین کارشناسی ارشد هستند. یعنی با خانواده ای طرف بوده و هستیم که طول دوران تحصیلشان چیزی در حدود 20 سال می باشد، که بین 6 تا ۸ سال آن در محیطی همچون دانشگاه سپری شده است . اما رفتارهای انتخاباتی برخی از کاندیداها و حامیانشان به هیچ وجه موید این مقدار دانش و شخصیت آکادمیک مورد انتظار نیست و گاهاً رفتارهایی از برخی از کاندیداها سر می زند که بیشتر به داستان ها ی طنز یا فیلم های کمدی روستایی(فیلم اکران شده ی ایران برگر) می ماند.
عجیب است که کاندیدایی برای رای آوردن در یک جمع تحصیلکرده، اقدام به برپایی ضیافت شام نموده، تا با نمک گیر کردن رای دهندگان، سبد رای خود را فزونی بخشد.
عجیب است که ائتلاف های کذایی سفت و سخت یک روز مانده به برگزاری انتخابات ، به سبب عدم پایبندی موئتلفین به قرار های چند نفره به سرنوشت هایی غم انگیزی دچار می شوند.
عجیب است که قشری که به سبب داشتن عنوان مهندس و دکتر و اندیشمند دارای جایگاهی ویژه در اذهان عمومی است برای چند رای بیشتر و یا کمتر به بداخلاقی هایی دچار می شوند که حتی ذکر مجددشان در این نوشته نیز شرم آور محسوب می شود.
عجیب است که افرادی(کاسبان انتخابات) ، مدّ کاندیداتوریه العالی با مشخص شدن زمان ثبت نام شناسنامه به دست لشکری را به دنبال خود به محل ثبت نام می کشانند،در بحبوحه تبلیغات چنان شعار ایل و ایل گرایی سر می دهد که انگار جنگ ایلی است و او سردار جنگ،اما در کمال ناباوری چند روز مانده به انتخابات با مقام و پست و پولی تمام رشته های عوام فریفته شده اطرافش را پنبه می کنـد.
عجیب است که خانواده ای چنین فرهیخته برای چند رای بیشتر و یا کمتر، سخنان و برنامه های شبه شوونیستی ارائه کرده، دست به تفرقه گرایی زده، با عنوان کردن و ساختن ائتلاف های ایلی و یا قومی، سعی در تهیج و یا بهتر بگوییم تحمیق رای دهندگان کرده است. و در این بین اصلاً به عواقب چنین فرقه گرایی و تفرقه افکنی هایی توجه نکرده و نیاندیشیده که در پی ایجاد این چند دستگی در منطقه چگونه می خواهد تفرقه بوجود آمده در این انتخابات را در آینده به وحدتی سازنده تبدیل کند! گویا که شرق و غرب برقایق های جدا سوارند که البته تصوری ناپخته و مهلک است.
اما نکته مهم در این بین عدم توجه هیئت نظارت و حتی اجرایی به شکایت مظلومان این واقعه است و لابد می خواهد در زمانی دیگر به این اتهام زنی ها واکنش نشان دهند. وقتی که دیگر اهداف تخریبی این اتهام زنی ها محقق شد و حقی ضایع گردید. به مانند نوشدارویی پس از مرگ سهراب.
رفتارهای سرزده از برخی از کاندیداها در یکماه اخیر، آینه ی جامعه ای است که گویا تمام خطوط قرمز اخلاقی و صنفی و حتی انسانی را شکسته تا به هر بهایی به پیروزی برسد. و تازه یادمان باشد که این عزیزان که در این مدت چنین کرده اند نخبگانی هستند که چشم امید جامعه برای تعالی به آنها دوخته شده بود. خدا به دادمان برسد.
فکر کنم، بد متوجه شده اید. لطفاً متن را بار دیگر بخوانید.
بنده از همین مسئله(خود بزرگ بینی) گلهمند هستم!!!
بخوانید لطفاً!!!
بخوانید، تا بدانید!!!