انتخابات به پایان رسیده است اما عدم مدیریت پیروز میدان بر شادی و رقص و پایکوبی طرفدارانش اختلافات را به حدی رسانده است که به نظر میرسد پیروزی نه بر رقبای خود، بلکه بر مردم و مذاهب و اقوام است. اما هرچند او تکیه زننده بر کرسی نمایندگی چهار سال آینده اسلام آبادغرب و دالاهو خواهد بود. من البته مایل شدم بر خلاف تمام اعتقاداتم نادر نادری پیروز این میدان شود اما با وجود اینکه نسبت به مرحله قبل، اقبال بیشتری به او متمایل شده بود، نتوانست از فیلتر شورای نگهبان رد شود. [هرچند نظر بسیاری از بزرگان و صاحب نظران سیاسی منطقه بر این است که برخی برای مانائی سیاسی خود این میرائی نخبگان منطقه را رغم می زنند]
برای من، دوره نمایندگی فلاحت پیشه بیش از اینکه خوب یا بد باشد، یک ابهام است. دقیقا نمیتوانم پیشبینی کنم که در اقتصاد، فرهنگ، سیاست و البته سطوح مدیریتی شهرستان چه اتفاقی خواهد افتاد.چه بسا او اثبات کرده است که در نفی وعده، وعیدهای خود،و گذر از شایسته سالاری دستی پرتوان در آستین دارد،پیشبینیهای مبهمی درباره اینکه او چه خواهد کرد و چه تغییراتی رخ خواهد داد، دارم ولی بیش از اینکه بدانم حرکتهای ایجابی او چه خواهد بود، حرکتهای سلبیاش را خوب میشناسم. میدانم که با بودن نخبگان در سطوح مدیریتی شهرستان مخالف است، میدانم که با اصل شایسته سالاری، چندان همراه نیست و شیوه دیگری را برای مدیریت بحرانهایی نظیر بیکاری و وضعیت وخیم اقتصادی شهرستان و منطقه میپسندد؛ نمیدانم که آیا بنا را بر سازش خواهد گذاشت یا به شیوه دیگری مقابله با این مشکلات را پیگیری خواهد کرد. ولی اکثر چیزهایی که طی چند هفته منتهی به انتخابات در ذهن من نقش بسته است، مفهومی سلبی نسبت به وضعیت موجود و نوعی تحولخواهی و گرایش به دگرگونی است؛ مفهومی که حالا با توجه به جمعبندی آراء مردم و اختلاف شدید آراء میان نامزدهای انتخاباتی، احتمالا یکی از دلایل عمده انتخاب فلاحت پیشه است.
حشمت الله فلاحت پیشه برای من نمره ۲۰ نداشت. با خیلی از مبانی احتمالی حاکم بر ذهن او و برخی روشهای کاریاش همراه نبودم و نخواهم بود. هنوز نمیتوانم شیوه پرخرج تبلیغاتی او را بپذیرم و در مورد نوع هزینهکرد او آسودهخاطر باشم ولی با این وجود، به آمدنش تمایل نداشتم چون دستکم در ذهن من، گفتمانی سلبی را نمایندگی میکرد. اسمش را میشد با همه هزینههای درست و نادرستش، گفتمان کار، گفتمان سرحالی و سرزندگی نامید. اما تصور من از حشمت الله فلاحت پیشه خوشبینانه و نادرست بوده باشد؛ ولی به هر حال، تصویری که از او در ذهن من مانده است، چنین تصویری است.فردی مبتنی بر گفتمان سلبی و نفی گذشته[خود یا دیگران].
اما برگردیم به انتخابات 90. آن زمان هم گفتمان فلاحت پیشه، گفتمانی سلبی و نفی وضعیت 8 سال گذشته خود بود. 8 سالی که او گفتمانی مافیائی را رهبری می کرد،از مدیریت ادارات گرفته تا کمک به اقتصاد میلیونرهای منطقه،هرچند در انتخابات 90 او بنا بر گفته خودش دیگر وامدار هیچ کسی نبود و قصد خدمت به مردم را داشت اما گذشته او ویران تر از آن بود که اعتماد مردم را جلب کند.هرچند مردم حتی به امثال جبار شرفی ها که با شخصیتی ایجابی اما با تکیه بر گفتمانی سلبی ورود به عرصه انتخابات را ویرانی و وضعیت وخیم شرایط موجود آن زمان[سال 90و قبل ازآن]بیان می کرد هم اعتماد نکردند،و همین هم از معضلات گفتمان سلبی است چرا که همگان دیدند شرفی که نمایندگی 8 ساله فلاحت پیشه را ویران کننده شهرستان و منطقه می خواند چطور در اسفند 94 او را اصلح و منجی نجات شهرستان می نامیدو این از معایب گفتمان سلبی است،چرا که اگر گفتمانی مبتنی بر ایجاب باشد هیچ گاه باعث نفی،مخالفت و انکار گذشته نخواهد شد.
پیروزی فلاحت پیشه در انتخابات مجلس دهم و شکلگیری اکثریت و اتحاد در میان تودههای مردم، اتفاقی است که مجددا شور و هیجان جدیدی را ایجاد خواهد کرد؛ شور و هیجانی که من را یاد سال ۸۴ میاندازد ولی حالا به خصوص که این شور و هیجان را برای بار دوم مشاهده میکنم، روی تلخ پنهان آن بیش از پیش آزارم میدهد: اینکه ما همیشه در «مخالفت» با یک چیز متحد میشویم؛ اینکه رأی ما بیشتر به معنی «این را نمیخواهم[سلب]» است تا اینکه «آن را میخواهم[ایجاب]». شاید به همین دلیل است که نقش برنامهها و شعارهای اثباتی در انتخابات نقش کمتری نسبت به شعارهای سلبی و اعتراضی دارد و اینکه کاندیدایی خود را مخالف با نفر پیش از خود معرفی کند، تأثیر بیشتری دارد تا اینکه درباره برنامهاش برای آینده سخن بگوید؛و شرح اینکه چرا امثال شهریار مصطفائی با آن همه برنامه و راهکار واقعی دیده نشدند را شاید گذاشت برای وقتی دیگر.
مشارکت هر چه بیشتر مردم وقتی در یک بستر سلبی رخ میدهد، لزوما اتفاق خوشایندی نیست.[این را خود جناب فلاحت پیشه بهتر از هر کسی می داند] در واقع، با وجود اینکه مشارکت روبهرشد مردم در انتخابات به معنای همراهی آنها با قانون اساسی، اعتماد به سازوکار انتخاباتی و همچنین همدلی و همراهی آنها با یکدیگر است، ولی در لایهای عمیقتر حاکی از تمایل روبهرشد برای تغییر وضع موجود است. یعنی هر بار عده بیشتری از مردم، از وضع موجود ناراضیاند و میخواهند آن را تغییر دهند.
این واقعیت را می شود به خوبی دید که بخش زیادی از رای فلاحت پیشه ، رای سلبی است ، یعنی بخاطر مخالفت با جریان دیگری به او رای دادند[شایعه سازی ، ایجاد ائتلافی از شکست خوردگان ادوار گذشته و ..] نه اعتقاد به او و این را باید به خوبی بداند و مواظب باشد روزی که پای ایستادگی پیش بیاید ، سلبی ها با او هیچ همراهی نخواهند داشت .
عمدهترین دلیل ارجحیت حشمت فلاحت پیشه در نظر من، همین تفاوت گفتمان سلبی و گفتمان ایجابی بود و اگر او در این انتخابات پیروز شد، خوشحالی به خاطر این است که مردم به گفتمانی سلبی رأی دادهاند؛[که خود فارغ از آن هستند] یعنی مردم، قرار است از بحران خارج شده و آرامش بیشتری پیدا کنند و به دنبال بهبود وضعیت موجودند، نه دگرگونی آن. خوشحالی بیش از وصف طرفداران فلاحت پیشه آنهم در ایام فاطمیه که حتی با انعکاس رسانه های معاند از جمله بی بی سی هم همراه بود را نوعی خوشحالی بناشده بر نارضایتی و غمی درونی میبینم که باید نه فقط برای من، بلکه برای بزرگترهای جمهوری اسلامی هم مورد توجه قرار گیرد؛[از جمله حسن روحانی] چرا که روند روبهرشد مشارکت مردم، همیشه رو به رشد نخواهد بود و اگر از اوج ظرفیت خود عبور کند، قطعا به سقوطی ناگزیر ختم خواهد شد.
امام با تمام تفاسیر تمام قد به احترام فلاحت پیشه می ایستم چرا که او سیاستمدارترین سیاسی منطقه و دیارم است که با سیاستش کاری کرده است که مخالف ترین مخالفانش هم در مقابل او زانو زده و سر تعظیم فرود آورده اند.
#سجاد نوروزی
مردم اسلام آباد سالها باید بگذره تا درک کنند په بلایی سرشان آمده ..