پایگاه خبری تحلیلی رسا

اولین رسـانه مستقـل خبــری،تحلیـلی منطقه

پایگاه خبری تحلیلی رسا

اولین رسـانه مستقـل خبــری،تحلیـلی منطقه

🔸 امروز قصد دارم برخی از واژگان سیاسی بکار برده شده در سیاست ایران را موشکافانه‌تر تبیین کنم. این تحلیل‌ها در راستای انتخابات #۱۴۰۰ است. به یقین به ذهن دارید که رهبری انقلاب در توصیه‌ای به آقای دکتر احمدی‌نژاد فرمودند به شما توصیه می‌کنیم که در انتخابات(۹۶) شرکت نکنید چون نه به صلاح شماست و نه به صلاح کشور. چون حضور شما باعث ایجاد یک دوقطبی خواهد شد و شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می‌شود دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور لذا من صلاح نمی‌دانم شما وارد بشوید.

🔖 اما دوقطبی چیست؟!

🔸 یکی از اساسی‌ترین واژگانی که باید ابتدا آنرا فهم کرد و بعد به سراغ تحلیل مسائل پیرامون انتخابات رفت همین مسئلهٔ دوقطبی است. ساده و روان معنای دوقطبی اینست که تمام جناح‌ها(اعم‌ از چپ و راست)، تمام احزاب(اعم از غیرقانونی و قانونی)، مراجع(اعم از انقلابی و غیرانقلابی)، دستگاه‌های امنیتی(اعم از وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه)، حوزه علمیه(اعم از مجمع روحانیون و یا جامعهٔ روحانیت مبارز) و ... با حضور آقای دکتر احمدی‌نژاد در یک صف‌آرایی کاملاً جدی قرار می‌گیرند. در این مطلع سخن، ذکر مصداقی دقیق؛ روشنگر و تبیین‌کنندهٔ جملات بالاست که در زیر به آن اشارتی کوتاه خواهم داشت.

🔸 صف‌بندی میان جریانات و گروه‌های بالا در انتخابات سال ۸۸ نشان از یک صف‌بندی جدّی انقلابی-غیرانقلابی واقعی داد. این صف‌بندی فقط و فقط با حضور شخص احمدی‌نژاد ایجاد شد که تمام غیرانقلابی‌ها را علیه انقلابی‌ها شوراند! توجه کنید و با دقت به این جمله فکر کنید، غیرانقلابی‌ها را علیه انقلابی‌ها شوراند و غائلهٔ عظیم ۸۸ را به راه انداخت چون آنها تمام منافع اقتصادی-سیاسی خود را با روی کار آمدن احمدی‌نژاد از دست رفته دیدند و در همین راستا زیر میز بازی زدند! با نگاه به اتفاقات سال ۸۸ می‌توان فهمید که سیدعلی خامنه‌ای در میان تمام خواص، مراجع، نهادها، دستگاه‌های امنیتی، احزاب، جناح‌ها و حتی اشخاص به ظاهر انقلابی آنقدر تنها بودند که مدام فریاد این عمار سر می‌دادند و در آخر با حالت تضرع دست به توسل خدمت حضرت ولیعصر روحى و أرواح العالمین لتراب مقدمه الفداء برداشتند تا در این صف‌آرایی جدی، نگاه حضرت از جبههٔ انقلاب لحظه‌ای برداشته نشود.

🔸 در آن فتنه عده‌ای قلیل همراه رهبری انقلاب شدند چون از اساس یا با رهبری انقلاب زاویه داشتند و یا ایشان را برای رسیدن به منافع اقتصادی-سیاسی خود می‌خواستند! بعد از فرونشستن غبار فتنه، عده‌ای منافق زالوصفت برخلاف امر رهبری انقلاب، سکوت را ترجیح داده تا در موقع ضربه زدن به پشت جبههٔ انقلاب ضربهٔ اساسی بزنند که در همین راستا خواص ساکت فتنه هم در دولت فعلی و مجلس قبلی صاحب مصدرهای مهمی شدند که به فراخور زمان به برخی از آنها خواهم پرداخت!

23 اکتبر 2019 به دنبال انتشار خبری در سایت اطلاعات نظامی آمریکا از طرف الکس جونز، موجی از اخبار در رسانه‌های جمعی به راه افتاد.
اما خبر چه بود ؟

 ایده‌ی ID2020 برنامه‌ای برای شناسایی دیجیتالی افراد با استفاده از واکسیناسیون و وارد کردن یک میکروچیپ به بدن آنها به دنبال تزریق است. این پروژه قبلا بر روی افراد بی‌خانمان در ایالت تگزاس اجرا شده است. به گفته‌ی Ethan Huff ایمنی‌سازی افراد به واکسن و ترکیب این رویکرد با صنعت و زیست‌سنجی دیجیتال به زودی سبب ایجاد انسان‌های حاوی میکروچیپ خواهد شد که در یک ماتریکس جهانی قابل شناسایی و ردیابی و کنترل هستند.

هدف از ایده‌ی ID2020 هدایت برنامه‌ی واکسیناسیون در جهت وارد کردن میکروچیپ به بدن افراد است که تحت عنوان پروژه‌ی واکسیناسیون انجمن بیل-ملیندا با همکاری اتحادیه‌ی جهانی واکسن و ایمنی‌سازی یا GAVI در جریان است. هدف اصلی این اتحادیه وارد کردن چیپ‌های ردیابی به بدن افراد و شناسایی آنهاست همان طور که گله‌های گاو با برچسب‌های گوشی پانچ و قابل شناسایی می‌شوند!

به منظور ایجاد نظم نوین جهانی به یک سیستم یکپارچه‌ی مانیتورینگ احتیاج است تا جمعیت‌های انسانی به راحتی قابل مدیریت باشند. در شهر Austin تگزاس هم اکنون جمعیت بی‌خانمان‌ها به صورت گله‌ای مثل خوکچه‌های هندی تحت واکسیناسیون در راستای ID2020 هستند. و تنها توجیه مسئولین پروژه در تگزاس توانمندسازی افراد بی‌خانمان در جهت کنترل اطلاعات شناسایی شخصی این افراد است.

هفده سال پیش در یک شهرستان کوچک فقیر، در مدرسه‌ای که دخترهای تازه بالغ دوازده تا چهارده ساله، گهگدار با مراقبت و وسواس پشت نیمکت می‌نشستند تا کفشهای کهنه‌شان پیدا نباشد و وصله‌های مانتوهای کهنه‌شان مخفی‌ بماند، دخترک محجوب و متینی بود که هر صبح با ماشین بزرگ و راننده‌ی شخصی به مدرسه می‌آمد. پیاده می‌شد و دربرابر چشمهای حسرت‌بار دخترکان دیگر، خرامان‌خرامان با چادر مشکی‌اش وارد حیاط مدرسه می‌شد. در آن شهر سردسیر کوهستانی، که زمستانهایش می‌سوزاند و می‌چزاند، هر روز از ساعت هفت تا هفت و نیم صبح، دخترکان استخوانی در مراسم صبحگاه می‌لرزیدند و شکنجه می‌شدند. در تمام مدتی که آنها به جان رهبر دعا می‌کردند، نیایش‌های مذهبی گروهی می‌خواندند و گوش‌سپار موعظه‌های معلم پرورشی و خط و نشان‌های ناظم می‌شدند، دخترک چادری در کلاس درس کنار بخاری نشسته بود، می‌گفتند گواهی پزشک دارد و سرما سینوزیتش را تشدید می‌کند. دخترکی با نمرات متوسط و هوش زیر متوسط که هر بار و در پایان هر «ثلث» با شعبده‌بازی، شاگرد ممتاز معرفی می‌شد. دختر بی‌آزار و آرامی که سرش به کار خودش بود و به بقیه نگاه می‌کرد بی آنکه ببیندشان. دختر «استاندار» بود و همین که بینی‌اش را توی کار دیگران فرو نمی‌کرد، برای همکلاسی‌هایش کافی بود. 
چند ماه پیش نام دخترک دیروز و زن جوان امروز را در «لیست امید» دیدم که برای خودش خانم دکتری شده بود و چند روز است که فهمیده‌ام بابت تمام آن فرقهایی که با دانش آموزان دیگر داشته در فیش حقوقی پدرش گزینه‌ی جداگانه‌ای درج شده بوده: «کمک هزینه‌ی اوقات فراغت فرزندان». چند روز است که فهمیده‌ام داستان ما آخر ندارد. چند روز است که فهمیده‌ام دستمزد شرافت پدران ما این است که ما باید حالا حالاها نقش جسد، نقش شهید راه والامنصبان، نقش ریگ کف رودخانه را بازی کنیم و باید به همین هم راضی باشیم.


ونگرن اشترنبرک اسیران را زنده‌زنده دفن می‌کرد، بر تیرکی چوبی بسته و می‌سوزاند و به درون دیگ بخار قطارها می‌انداخت. در دوران معاصر زندگینامه‌نویسان کوشیدند از درون شایعات و منابع نامطمئن، تصویری قابل اعتماد از او استخراج و ترسیم کنند اما هرگز موفق به تبرئۀ وی نشدند. از سفاکی‌های اشترنبرک داستان‌های بسیاری نقل شده است؛
شباهت‌های ابوبکر بغدادی و اشراف‌زادۀ یاغیِ روس
 نویسنده‌ای به نام پیتر هاپکرک برخی از نمونه‌های بسیار مهیج این داستان‌ها را گرد آورده است. اشترنبرک به نوع عجیبی از بودیسم عرفانی معتقد بود. تفسیر وی از ایمان بودایی، احتمالاً همان اندازه برای اغلب بوداییان غریب بود که امروزه اسلامِ افراطی داعش برای مسلمانان عجیب است.

حسن روحانی در کتاب خاطرات خود می نویسد: حس کردم نور از بالا می‌تابد، سرم را بلند کردم و یک شیء نورانی را که تقریبا مکعب مستطیل بود و حدود دو متر طول داشت و عرض و ارتفاع آن هم حدود یک متر بود، دیدم که از بالا به سمت داخل حیاط مسجد به آرامی در حال فرود آمدن است


حالات معنوی و روحانی در هر سن و وضعیت ممکن است برای انسان‌ها اتفاق بیفتد. این حالات معنوی برای برخی در حال خواب و برای برخی در بیداری اتفاق می‌افتد. دکتر حسن روحانی در خاطرات خود به یک خاطره معنوی که در بیداری برای ایشان اتفاق افتاده اشاره می‌کند و می‌نویسد:

واقعه عجیبی در یکی از ایام ماه محرم سال‌های دبستان، یعنی هنگامی که کلاس سوم یا چهارم تحصیل می‌کردم، برایم رخ داد که هنوز خاطره خوش آن لحظات، در ذهن من باقی مانده است؛ هر چند ماهیت آن حادثه را به طور دقیق نمی‌توانم توضیح دهم.

انتخابات به پایان رسیده است اما عدم مدیریت پیروز میدان بر شادی و رقص و پایکوبی طرفدارانش اختلافات را به حدی رسانده است که به نظر می‌‌رسد پیروزی نه بر رقبای خود، بلکه بر مردم و مذاهب و اقوام است. اما هرچند او تکیه زننده بر کرسی نمایندگی چهار سال آینده اسلام آبادغرب و دالاهو خواهد بود. من البته مایل شدم بر خلاف تمام اعتقاداتم نادر نادری پیروز این میدان شود اما با وجود اینکه نسبت به مرحله قبل، اقبال بیشتری به او متمایل شده بود، نتوانست از فیلتر شورای نگهبان رد شود. [هرچند نظر بسیاری از بزرگان و صاحب نظران سیاسی منطقه بر این است که برخی برای مانائی سیاسی خود این میرائی نخبگان منطقه را رغم می زنند]

هر چند همیشه شعار دادن هایی که بعضاً جنبه تخریبی هم پیدا می کند بسیار سهل است و به اصطلاح طبل های تو خالی از جنس دروغ است 


ولی با مشاهده وضعیت بیکاری که استان ما دارد ساکت نشستن و نظاره گر شدن این فاجعه کم از خیانتی نیست که بعضاً در ادواری از گذشته ای نه چندان دور شکل گرفته است با نگاهی تأمل برانگیز در بعد آمار اشتغالزایی و بیکاری که در حال حاضر داریم متوجه عمق دردناک این موضوع می شویم .

با بررسی میدانی علل بیکاری در سطح منطقه و مقایسه عوامل مهمی چون بافت فرهنگی ، سطح توسعه اقتصادی ، استعدادها و منابع موجودو... متوجه خواهیم شد که این خطه در تمامی سطوح که لازمه ی پیشرفت در سطح کلان است پتانسیل لازم را دارد و حتی مهم ترین سرمایه در گردش که همان نیروی کاردان و متخصص است را به سایر نقاط اطراف صادر می کند و به نوعی استان های همجوار را هم ساپورت می کند اما چه چیزی باعث شده است که خود از این غافله ای عقب بیفتیم و در جایگاهی قراربگیریم که امروز دیگران با دید ترحم به ما بنگرند؟ حال با توجه به کلیاتی که بیان شد و البته ذکر این مبحث کلیدی و بنیادین که بحران بیکاری تمامی مرزها را یک به یک رد کرده باید توجه داشت که ما فرصت سوزی زیادی داشته ایم و دیگر زمان حرکت فرا رسیده است و با سرلوحه قرار دادن شعار از مردم، با مردم ، برای مردم، همه را به بطن کار آورد و قطعاً با توجه به رویه ی موجود و استفاده از نخبگان درجایگاه های متناسب با تخصص آنها می توان به عنوان قدم اول راه پیشرفت و گذر از بحران را فراهم ساخت که البته در این مسیر با توجه به چالش ها و موانعی که قطعاً مشکل ساز خواهد شد، حمایت و پشتکار مجدانه می تواند بستر را هموار کند و کاریزمای انسانی را به جامعه مدنی تحمیل کرد . هر چند متأسفانه در سال های اخیر و با توجه به سلیقه ای کردن چینش مدیران عملاً بیشتر وقت نمایندگان صرف تعویض اشخاص شد , نه تعویض افکار! باید دید را باز کرد و از تفکرات قومی قبیله ای بر حذر بود و به این باور رسید که این عمل ناپسند تیشه ای است که دقیقاً ریشه ی خودمان را هدف قرار می دهد. البته در کنار این مورد که شاید اصل پایه ای پیشرفت است می توان با تقویت واحدهای تولیدی، صنعتی ، اقتصادی و ... زمینه ی اشتغال هر چه بیشتر خیل عظیم نیروی کار را فراهم ساخت و با وضع موجود زمان را باید هدفمند اداره کرد و به اصطلاح رنسانسی نوین در دست اقدام قرار داد.

مجلس دهم و احتمال رخنه جریان نفوذ در بدنه اصولگرایان

 

مجلس شورای اسلامی به عنوان بارزترین نهاد تصمیم گیری و تصمیم سازی ایران اسلامی محسوب می شود، کاملا واضح است که این نهاد یکی از نقاط حساس و مورد نظر دشمنان برای نفوذ است.

انقلاب اسلامی ایران در طی 37 سال گذشته با بصیرت مردم و رهنمودهای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) از انواع پیچ های تاریخی سربلند بیرون آمده است.

مردم هوشیار و آرمان گرای ایران اسلامی تاکنون اجازه نداده اند که نقشه های دشمنان برای براندازی سخت و نرم نظام عملی گردد و هربار با درایتی مثال زدنی نقشه های دشمنان را نقش بر آب نمودند.

چند صباحی است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی درباره خطر رسوخ و رخنه جریان نفوذی به ارکان نظام هشدار می دهند،رهبر انقلاب طی چندین سخنرانی اخیر خود بارها درباره خطرات این جریان هشدار داده و ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... این جریان مرموز را تبیین نموده اند.

معظم له در تاریخ 25 شهریور امسال درباره بعد سیاسی جریان نفوذ بیان فرمودند: نفوذ سیاسی هم این است که در مراکز تصمیم گیری و اگر نشد تصمیم سازی، نفوذ بکنند.هدف این است که در مراکز تصمیم گیری نفوذ کنند، اگر نتوانستند در مراکز تصمیم سازی نفوذ کنند؛ زیرا جاهایی هست که تصمیم سازی میکند،اینها کارهایی است که دشمن انجام میدهد.

مشهود است که مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد قانون گذاری نظام، مهم ترین نهاد تصمیم گیری و البته تصمیم سازی کشور محسوب می شود؛پس کاملا آشکار است که این نهاد مقدس یکی از نقاط حساس و مورد نظر دشمنان برای نفوذ است و بهترین شیوه نفوذ، ورود افرادی تحت عنوان نماینده ملت به خانه ملت است.

اما آیا دشمن نمی داند که نهاد باصلابت و هوشیار شورای نگهبان، قطع به یقین مانع ورود افراد نفوذی به عرصه انتخابات مجلس خواهد شد؟!

یقین بدانید که دشمن برای اجرای پروژه نفوذ همه ابعاد مورد نیاز را در نظر گرفته و طراحی های لازم را انجام داده است،حال با در نظر داشتن همه این شرایط، راه حل دشمن چه خواهد بود؟؟

از ویژگی های مشترک همه ی کشور های در حال توسعه این است که فکر می کنند می توانند با تحولات ناگهانی وضع خود را تغییر دهند و به اهداف بلند خود برسند.مثلا در شوروی، به ناگهان در عرض 5 سال کشاورزی را کنار نهادند و کشورشان را صنعتی کردند و به جای تولید محصولات کشاورزی، به تولید محصولات مصرفی روی آوردند،همین امر موجب آشفته شدن اوضاع کشورشان شد و برخی مناطق دچار قحطی وحشتناکی شدند و بسیاری مردم مردند.

بعد به یکباره تصمیم گرفتند به صنعت کشاورزی باز گردند و دوباره همین تصمیم ناگهانی و تحولات خیلی سریع، موجب عوارض وحشتناک دیگری شد و آنها را دچار رکود طولانی کرد که حتی منجر به فروپاشی شوروی شد.

در ایران نیز وضع به همین منوال است، برخی دچار این بیماری خطرناک و توهم زا شده اند که خیال می کنند تحولات سریع و انقلابی جامعه را نجات خواهند داد.

همواره جمع بین دین و مدرنیته دو حالت داشته و دارد

  1. جمع بین لیبرالیسم و دین که نتیجه اش یک دین حد اقلی است.
  2. جمع بین کمونیسم و دین که نتیجه اش انقلاب و بیداری توده هاست.

نتیجه همه انقلابهای قرن بیستم هم شبیه به هم است:

  1. دموکراسی
  2. تکنولـوژی

در همه انقلاب ها، دیکتاتور سقوط می کند و یا اسلام هدف است یا عدالت یا آزادی.

همه انقلابها ایدئولوژیک هستند اما اساسا انقلاب یک پدیده ی مدرن است؛ و ملتها را وارد مرحله ای از مدرنیته می کنند انقلاب اسلامی آخرین مقاومت ها را در برابر توسعه زدگی و مدرنیته از بین برد و مردم ایران بعد از نقلاب به شدت توسعه زده شدند.البته تاریخ دویست ساله ما تاریخ غربزدگی ماست و همواره ما به نحوی بیمارگونه عوالم توسعه را طی کرده ایم.فقط بعد از انقلاب این توسعه زدگی به نام اسلام رقم خورده است.

متاسفانه طراحان نظام ما[بهزاد نبوی و هاشمی رفسنجانی با تفکرات نزدیک به جریانهای کمونیستی و لیبرالیستی]بعد از انقلاب ساختار حکومت را بر مبنای نظرات منتسکیو طراحی نمودند. [منتسکیو جزو موسسین و بزرگان نظام لیبـرال است] تفکیک قوا از نظرات منتسکیو است که خودش می گوید بهترین نظام برای برقراری نظام لیبرالیسم می باشد

ما دولت را که نیروی محرکه نظام است و قلب تپنده نظام محسوب می شود را بر اساس نظامهای متداول مدرن تفکیک کردیم.یعنی 22 وزارت خانه مدرن و همین نیروی محرکه آینده نظام را و سیر تحولات نظام را جهت می دهد. این بیماری (لیبرالیزاسیون)ریشه های فرهنگی جامعه ما را خشکاند و ما را دچار بی تاریخی و سر در گمی کرده است.

"سقیفه بنی ساعده" صرفا یک مکان یا یک واقعه تاریخی نیست. "سقیفه" جریانی تاریخی است که در برابر هر نهضت توحیدی قرار می گیرد تا رهبری نهضت را از مسیر اصلی خود خارج ساخته و به مسیر انحرافی منافع جریان سقیفه منحرف سازد. جریان "سقیفه" که از چهره هایی ظاهرا خودی و ریشه دار در نهضت بهره می برند این هدف را در شکل پیچیده زیر تعقیب می نمایند:


آنان ابتدا همه تلاش خود را بر تعیین "رهبر" همسو با منافع خود متمرکز می نمایند و اگر در این هدف کامیاب نشدند همه تلاش خود را به کار می بندند تا "رهبر ناهمسو" را از طرق زیر مهار نمایند:

  • ارتباط میان "امت" و "امام" را مخدوش سازند.
  • فضایی ایجاد کنند تا نهاد "رهبری" در مسیر اعمال "ولایت" ناکارآمد شود.
  • مطالبات خود را بر نهاد "رهبری" تحمیل نمایند.

انقلاب اسلامی ایران به عنوان نهضتی از جنس نهضت پیامبران ،با رهبری امام خمینی(ره) به ثمر رسید و منافع نامشروع طالبان زر و زور و تزویر را قطع کرد. جریان مرموز "سقیفه" در دوران حیات طیبه خمینی کبیر تلاش کرد تا آیت الله منتظری را به عنوان رهبر آینده نهضت تحمیل نماید که با هوشیاری و درایت امام خمینی(ره) این توطئه در ۶ فروردین ۶۸ شکست خورد و جریان "سقیفه" نتوانست رهبری انقلاب را تصاحب نماید.

در ۱۵ خرداد ۶۸ ، و با عنایت و هدایت خاص حضرت ولی عصر(عج)، آیت الله سیدعلی خامنه ای ، به عنوان جانشینی از جنس خمینی کبیر زعامت انقلاب را بر عهده گرفت و آرزوهای خام جریان سقیفه را ناکام گذارد.